سر ِ ـــــــخطـــــــ بنویس

ماندنــْ ـ ـنرفتنــْ ـ ـرسیدنْ

سر ِ ـــــــخطـــــــ بنویس

ماندنــْ ـ ـنرفتنــْ ـ ـرسیدنْ

اَز اِبتدای ِ اٌفتادن،
اَز اِبتدای ِ صفر،
اَز اِبتدای ِ این همه تنهایی،
دوباره شروع خواهم شد
و این بار
تمام ِ جهان را قدم خواهم زد...

مادر بزرگم اما معتقد است ریشه ی هر چیزی چشم است...

علت هر چیزی اعم از درد سر و گردن تا خاریدن کف پا را باید در چشم های بقیه جستجو کرد...هر اتفاقی که افتاد تخم مرغ َش را برداشت تا ببیند چه کسی نوه ی تحفه ی نطنزش را چشم زده...!!!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۳۷
مَن ...

از کجای نبودنت شروع باید کرد...از ابتدایش که هرچه میروم عقب پیدایش نمیکنم...

از حالایش یا از آینده اش که اصلا نمیدانم تا کی ادامه خواهد داشت...

میدانی،در واقع اصلا مطمئن نیستم نبودنی در کار باشد آخر تو که همیشه همین جایی درون ذهنم ، در افکار ، در کارهایم درون تمام اتفاقاتی که می افتد و تمام مکان هایی که پا میگذارم.وقتی این همه حضور داری چطور میتوانی نباشی!؟اصلا رویت میشود که ادعای نبودن داشته باشی!؟

فی الواقع مرا با تو نمی نامند میدانی نامم چه میشود!؟

یک دیوانه- مجنون ِ بخت برگشته که توهم ِ بودن کسی را دارد که هیچ وقت خدا حضور مادی نداشته انگار که حتی حضور خارجی هم ندارد .

کسی که نبوده و نیست و نخواهد بود...

داستان ِ خوبی نیست داستانی که تمامش خلاصه شود در

یکی بود یکی نبود.


-نه

بودنت را باور ندارم

همانگونه که نبودنت را...


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۰۳
مَن ...

دنیای اطرافم کوچک است خیلی کوچک تر و محدود تر از آنچه اطرافیانم میبینند میشنوند و فکر میکنند و فقط و فقط خودم میدانم چقدر دنیای اطرافم کوچک و محدود و کم سکنه است...خیلی کم...

انقدر که در تمام آن لعنتی دوست داشتنی یک دریایی را برای دوستی دارم،برای گنجاندن در این فضای محدود و در تمام این جمع های ممکن و موجود یک کانون به تازگی کشف شده را برای گذراندن لحظه هایی که احتیاج به اجتماع دارم....

وقتی حالش بد است وقتی گریه میکند نمیتوانم بروم و بگذارم فکر کند و فکر کند و بیشتر به هم بریزد ولی کاری هم از دستِ من ساخته نیست چون خودش نمی خواهد،این دلیل خوبی برای نبودن من نیست موظفم به بودن...کنار کسانی که ممکن است به بودنم نیاز داشته باشند.شاید حتی یک درصد حالش را بهتر کنم حتی یک درصد...

آغازی هیجان انگیز و پایانی هیجان انگیز برای شروع آخر هفته ای که قرار است هیجان انگیز باشد...

تو را به خدا حالِ خوبی که میتوانیم به هم هدیه دهیم را از هم دریغ نکنیم...

به خدا که حال خوب اطرافمان را خودمان میسازیم...خراب نشود این لحظه ها که برنمیگردند...که نمیخواهم خراب شوند...که به برنگشتنشان ایمان دارم،که حسرتشان را تجربه کردم...میخواهم لذت ببرم و زندگی کنم، بی وقفه و یادم برود که دنیا پر شده از زشتی ها...میشود...میشود خوبی هارا پر رنگ کرد آنقدر که دیگر فقط خوبی ببینیم...


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۴ ، ۲۳:۰۸
مَن ...

روزهای قشنگ رو باید ثبت کرد هر جور شده...چه با عکس چه با نوشته...باید یه جا ثبت بشه تا خدا نکرده هیچوقت از یاد نرن...که احتمال از یاد رفتنشون کم شه....

از شروع ترم 3 از شروعی که نمیخواستم شروع شه و چه بد که نمیخواستم از این روزا زیاد دیدم...زیاد تجربه کردم...اتفاقای قشنگی بود که باعث شد روزا قشنگ بشن

آدمای قشنگی دیدم و ساعتای قشنگی ُ سپری کردم که باعث شد بگم این روزا روزای خوبی بودن...

امروزم از همون روز خوبا بود...

روزی که اولش آدم سرحال بیدار بشه چه روزی میشه مخصوصا واسه این انقدر سرحال ُ به موقع بیدار بشه که قرار باشه روزت با یاد گرفتن درس مقاومت مصالح و دیدن استاد دبیریان عزیز تر از جان باشه،استادی که با حرف زدنش عشقش به مقاومت مصالح ُ بهت نشون میده...حتی بهت القا میکنه....

دیدن دوستای خوب،

انجام دادن کارای کوچیک،

و بعد رفتن دنبال کارایی که داشتی از توان انجامشون نا امید میشدی ُ یهو امید اومد در زد...

تو بازارچه ی پارک لاله که بودم طبق معمول رفتم دنبال عشقم،یه پیرمرد فوق العاده خوش برخورد فروشنده بودو برام کلی لواشک آورد که اول تست کنم بعد بخرم...از اونا بود که حالِ روزتُ خوب میکنن...

بعدا که راه افتادم بیام دانشگاه فهمیدم تمام پولمو لواشک خریدم و حواسم نبوده پولی برای برگشت نمونده...اما خب پیاده برگشتن کلی لذت بخش بود...رضایت از اوضاع باعث لذت بخش بودن هر سختی میشه...

و آخرِ شبِ خوب

دورهمی خوب تر خونه عمه...من همیشه عاشق بودن تو جمع خانواده ام...

قدر روزای لذت بخشُ باید دونست

قدر خوشحالی هارو باید همیشه دونست

باید همیشه به یاد بیاریم که با کوچیکترین چیز ها هم میشه از ته قلب لذت برد....

گاهی میخوام فقط زیبایی هارو ببینم و به یاد بیارم تا یادم بره زشت تر از دنیا چیزی نیست...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۴ ، ۰۰:۰۸
مَن ...

بلاگفا لعنت الله ِ علیه واقعاً....

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۱۲
مَن ...