سر ِ ـــــــخطـــــــ بنویس

ماندنــْ ـ ـنرفتنــْ ـ ـرسیدنْ

سر ِ ـــــــخطـــــــ بنویس

ماندنــْ ـ ـنرفتنــْ ـ ـرسیدنْ

اَز اِبتدای ِ اٌفتادن،
اَز اِبتدای ِ صفر،
اَز اِبتدای ِ این همه تنهایی،
دوباره شروع خواهم شد
و این بار
تمام ِ جهان را قدم خواهم زد...

۱۵ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

مرگ هر مادربزرگ دنیا را یکبار یتیم میکند.



#یتیم_نگاره

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۰۶
مَن ...

یک روزی ،فکر کنم برای بعد از سفر بود.

طبق آداب بازگشت از مسافرت خانواده به دیدن آمدند،

از قضا یکی از آشنایان گرام نزدیک سه کیلو شیرینی خامه ای آن هم از نوع کوچکتر از معمولی اش برایمان آورد،تصور کنید به چه تعداد!!

ما هر چه کردیم اعم از به خورد مهمان ها دادن،برای همسایه ها بردن و...تمام نشد که هیچ نصف بیشتر َش هم ماند،ما ماندیم و حوضمآن!

تصمیم بر این شد که به خیابان برویم و به عنوان خیراتی چیزی پخش کنیم َش تا تازه است...

سه شنبه شب بود:|

خیرات:|

برادر گرام تر زیر بار مسئولیت نرفت که نرفت

ما قبول کردیم برای اولین بار و صرف نظر از دیدن هرگونه دوست و آشنایی اینکار را انجام دهیم:)

خانمی بود میانسال،تعارف َش کردم.به پهنای صورتش خندید و گفت:تو را خدا سر راه من گذاشته وگرنه که از کجا میدانستی من انقدر گشنه ام،کاش که از خدا چیز دیگری میخاستم.

و نمیدانید که حاظر نیستم هیچ چیز را با آن حس عوض کنم

زوجی عبور کردند جعبه را جلو بردم به نشانه نه دست تکان دادند بعد نگاه خانم به درون جعبه افتاد به یکباره گفت وآی شیرینی خامه ای و پرسید میتواند بردارد.

آقایی رد شد .برداشت.لبخند زد.گفت.مبارک است.

میخاستم وسط خیابان بنشینم بلند بلند بخندم.

و اما یک زوجی بودند که شیرینی برداشتند آقا گفت آنوقت مناسبتش چیست!؟پنجشنبه جمعه که نیست!؟سه شنبه!؟این موقع؟!خیرات!؟

گفتم بلی برای فاتحه است،بخوانید:):|


چه بگویم!

دیدن برق شادی چشم های آن خانم را،

تجربه ام را 

با هیچ چیز عوض نخواهم کرد:)



#تجربه نگاره

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۴۶
مَن ...

کلاس مبانی مهندسی برق

اُستاد:این فرمول برای ِ چیِ!؟تلفاتِ...!؟

:|

اُستاد:تلفات ِ!؟بهترین بازیکن ِ جهان کیِ!؟

کریس رونالدو...

:|


#تلفات_کریس_رونالدو_نگاره

#تلفات_مسی_نگاره

#من_عاشق_اونی َم_که_گفت_کریس_رونالدو


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۳۰
مَن ...

یک چیز هایی در زندگی هستند که هیچوقت دوباره تکرار نخواهند شد نه این که تکرار نشوند، میشوند اما هیچوقت بار اول نمیشوند،مزه ای که برای بار دوم در زیر دندانت حس کرده ای هیچوقت بار اول نمیشود،سخت است که خیلی چیز ها را فقط میتوانی یکبار امتحان کنی و بعد فقط خاطره ی آن ها را به دوش بکشی.

یاد عطر ماکارونی های مهدکودک افتادم وقتی ظهر تمام اتاق ها را پر میکرد.یاد مزه ی تکرار نشدنی اش...

یاد اینکه دیگر اتفاق نمیافتد.



#تکرار_نشدنی_نگاره

#مهد_کودک_نگاره

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۳۳
مَن ...

به وقت همان روزی که در مدت زمان نیم ساعت هشت نخ سیگار دود کردند فرستادند در حلقمان...

تازه این که برایشان چیزی نبود،

روز هایی بوده که باکس باکس سیگار دود میکردند میفرستادند درون حلق هوا...

لابد باید خدا را هم شکر گزار باشم:|

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۱۳
مَن ...