آرامش...
جمعه, ۵ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۰۸ ب.ظ
"این دلبریاتو که میبینم، همین خوش نگاری هات، همین نقاشیای مستانه ات ، یاد خیسی چشات رو پله های پایین روی مترو رو میزنم کنار و صدای آسمونیت می پیچه تو سرم که میگه "از دوست داشتنه"...
ینی می خوام بهت بگم _____ ! تو دل می بری رواست؟"
از شوق بودنت،از ذوق کنج قلب آسمونیت بودن سنجاقت کردم اینجا!
که یادم نره کی خیسی چشمام ُ فهمید...
کی برای قلب از دوست داشتن مچاله شده و زبون قفل شدم از سه نقطه ها گفت...
سنجاقت کردم اینجا که بگم تو خوبی و این همه اعتراف هاست...
#مهربون_نگاره
#به_خاطرت_نگه_دار_نگاره
۹۵/۰۶/۰۵