همیشه از پرتقال بد َم میومد!
سه شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۳۳ ق.ظ
تموم که شد میون اون همه شلوغی که به راه افتاده بود،
اومد جلو و از توی ظرف یه پرتقال برداشت چشمای شیطونش ُ بست ُ پرتقال ُ برد جلوی صورتش و با تمام وجود عطرشُ فرستاد توی ریه اش...
خندید و دستاشُ دراز کرد طرفم،
بهش گفتم چرا پرتقال!؟
چرا سیب نه!؟
چشماش برق زد ُ گفت:چون تو عطر پرتقالی...
دستم ُ بردم جلو ُ از دستش گرفتم،چشمام ُ بستم ُ گرفتمش جلوی صورتم.عطرشُ نفس کشیدم انگار که هیچ وقت بوی پرتقال به مشامم نرسیده بود...
اونقدر عطر خوبی داشت که یادم رفت همیشه از پرتقال بدم میومد.
#پرتقال_نگاره
#بهشت_نگاره
#او_نگاره
۹۵/۰۱/۱۰