سر ِ ـــــــخطـــــــ بنویس

ماندنــْ ـ ـنرفتنــْ ـ ـرسیدنْ

سر ِ ـــــــخطـــــــ بنویس

ماندنــْ ـ ـنرفتنــْ ـ ـرسیدنْ

اَز اِبتدای ِ اٌفتادن،
اَز اِبتدای ِ صفر،
اَز اِبتدای ِ این همه تنهایی،
دوباره شروع خواهم شد
و این بار
تمام ِ جهان را قدم خواهم زد...

هیچ ابتدایی پیدا نیست!!

شنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۲۱ ب.ظ

شده به خود بیایی و ببینی ساعتی چند در سفیدی دیوار روبرو غرق شدی!؟

شده بفهمی واقعا در آن ساعت به چه فکر میکردی!؟و نتیجه ای را شاهد باشی!؟

گاهی شده به خود آمدم و ساعت های سپری شده ای را دیدم که حتی نمیدانم به چه گذشته،بدون آنکه به نتیجه ای رسیده باشم.

به نقطه ی شروع فکر کردم،فلاش بکی به گذشته ای نه چندان دور،به شروع رابطه ای دوستی ای...اما به هیچ نقطه ی ابتدایی نرسیدم.به هیچ جا؟!


من به خود که آمدم در زمان حل شده بودم.

خودت بگو از کجا به هم گره خوردیم؟!




موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۲۴
مَن ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی